مقایسه زمانبندی فعالیت الکترومایوگرافی عضلات ثباتدهنده کتف در سطوح حرکتی آبداکشن، فلکشن و اسکپشن بازو در مردان دارای ناهنجاری سندروم متقاطع فوقانی و سالم
مقدمه و هدف: سندروم متقاطع یک الگوی ناکارآمد وضعیتی برای توصیف عضلات کمربند شانهای یا ناحیه سینهای- گردنی بدن است. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف مقایسه زمانبندی فعالیت الکترومایوگرافی عضلات ثباتدهنده کتف در سطوح حرکتی آبداکشن، فلکشن و اسکپشن بازو در مردان دارای ناهنجاری سندروم متقاطع فوقانی و سالم انجام شد.
روششناسی: این پژوهش علّی- مقایسهای بود. جامعه پژوهش حاضر شامل دانشجویان پسر غیرورزشکار 18 تا 28 سال دانشگاه تهران بودند. نمونه این مطالعه شامل 44 نفر در دو گروه مردان دارای ناهنجاری سندروم متقاطع فوقانی و سالم (هر گروه 22 نفر) بودند که با روش نمونهگیری هدفمند بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهایی مانند ترازو، قد سنج، صفحه شطرنجی، خطکش منعطف، اسکولیومتر، دوربین دیجیتال و سه پایه، مترونوم، دستگاه الکترومایوگرافی و الکترود برای گردآوری دادهها استفاده شد. پس از جلسه ارزیابی ابتدایی و غربالگری، ارزیابیهای الکترومایوگرافی با استفاده از دستگاه 16 کاناله مدل ME6000 ساخت کمپانی مگا الکترونیک انجام شد. برای تحلیل دادههای پژوهش حاضر از آزمون تی مستقل در نرمافزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که بین مردان دارای ناهنجاری سندروم متقاطع فوقانی و سالم از نظر سن، قد و وزن تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>)، اما بین آنها از نظر سر به جلو، شانه به جلو و هایپرکایفوزیس پشتی تفاوت معناداری وجود داشت (001/0P<). همچنین، زمانبندی فعالیت عضلات ذوزنقه میانی و تحتانی مردان دارای ناهنجاری سندروم متقاطع فوقانی نسبت به افراد سالم در هر سه سطح حرکتی آبداکشن، فلکشن و اسکپشن تأخیر داشت (05/0P<)، اما بین آنها از نظر زمانبندی فعالیت عضله ذوزنقه فوقانی و عضله دندهای قدامی در هر سه سطح حرکتی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، برای تسریع فعالیت عضلات ذوزنقه میانی و تحتانی مردان دارای ناهنجاری سندروم متقاطع فوقانی در هر سه سطح حرکتی آبداکشن، فلکشن و اسکپشن نیاز به استفاده از حرکات اصلاحی ورزشی است.
مقایسه اثربخشی روان درمانی هیجان مدار و روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس زایمان و عزت نفس در زنان باردار
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی روان درمانی هیجان مدار و روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس زایمان و عزت نفس در زنان باردار بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش آزمایشی از نوع شبه آزمایشی با گروه کنترل، پیش آزمون - پس آزمون بود، جامعه آماري شامل کلیه زنان باردار (سن حاملگی 20 تا 37) مراجعه کننده به بیمارستان قمر بنیهاشم (ع) در سال 104-1403 بود. شیوه نمونهگیری در دسترس بود و حجم نمونه 45 نفر انتخاب شد. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه ترس از زایمان هارمن (1988)، پرسشنامه ی عزت نفس کوپر اسمیت (1967) استفاده شد. در این پژوهش جلسات آموزش روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برگرفته از کتاب ربکا (2009) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای و در هفته دو روز برگزار شد و جلسات پروتکل درمان متمرکز بر هیجان (EFT) گرینبرگ و همکاران (2009) طی 8 جلسه 40 دقیقهای، هفتهای یک جلسه اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج نشان داد روان درمانی هیجان مدار بر استرس زایمان در زنان باردار با اندازه اثر42/0 تاثیر دارد. و باعث کاهش استرس زایمان میشود. روان درمانی هیجان مدار بر عزت نفس در زنان باردار با اندازه اثر 46/0 تاثیر دارد و باعث افزایش عزت نفس میشود. روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس زایمان در زنان باردار با اندازه اثر 47/0 تاثیر دارد.و باعث کاهش استرس زایمان میشود. روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس در زنان باردار با اندازه اثر 49/0 تاثیر دارد و باعث افزایش عزت نفس میشود. نتیجهگیری: اثر بخشی درمان ذهن آگاهی در متغیر های استرس زایمان، عزت نفس اثر گذاری بیشتری دارد.
اثربخشی فرزندپروری التقاطی بر سرمایه عاطفی و روابط والد- کودک مادران کودکان دارای نافرمانی مقابلهای
مقدمه و هدف: نافرمانی مقابلهای کودکان میتواند سبب افت سرمایه عاطفی و روابط والد- کودک مادران شود. بنابراین، هدف این مطالعه تعیین اثربخشی فرزندپروری التقاطی بر سرمایه عاطفی و روابط والد- کودک مادران کودکان دارای نافرمانی مقابلهای بود.
روششناسی: مطالعه حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه مادران کودکان دارای نافرمانی مقابلهای (به همراه کودکان آنها) مراجعهکننده به سه مراکز مشاوره و رواندرمانی کودک شهر اصفهان در فصل پاییز سال 1403 بودند. از میان اعضای جامعه، تعداد 40 مادر و کودک با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 9 جلسه 75 تا 95 دقیقهای با روش فرزندپروری التقاطی آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. دادهها با پرسشنامه سرمایه عاطفی (گلپرور، 1395) و مقیاس روابط والد- کودک (پیانتا، 1992) گردآوری و با روشهای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS-26 تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که فرزندپروری التقاطی در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش معنادار سرمایه عاطفی شد (001/0P<)، اما اثر معناداری بر روابط والد- کودک نداشت (05/0P>). همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که میزان سرمایه عاطفی و روابط والد- کودک از مرحله پیشآزمون به مراحل پسآزمون و پیگیری و از مرحله پسآزمون به مرحله پیگیری افزایش معناداری یافته است (001/0P<).
نتیجهگیری: طبق یافتههای این مطالعه، روش فرزندپروری التقاطی میتواند بهعنوان یک روش موثر در کنار سایر روشهای آموزشی برای بهبود سرمایه عاطفی مادران کودکان دارای نافرمانی مقابلهای مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی در دانشآموزان پسر
مقدمه و هدف: تحمل پریشانی نقش موثری در جهت بهبود وضعیتهای شناختی، هیجانی و اجتماعی افراد دارد و روشهای درمانی بسیاری در این زمینه وجود دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی در دانشآموزان پسر انجام شد.
روششناسی: این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه دانشآموزان پسر دوره متوسطه دوم مدارس دولتی شهر سبزوار در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه برای هر گروه 15 نفر در نظر گرفته شد که این افراد با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه مساوی شامل دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول 10 جلسه 90 دقیقهای تحت واقعیت درمانی و گروه آزمایش دوم 8 جلسه 90 دقیقهای تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزار پژوهش حاضر شامل فرم اطلاعات جمعیتشناختی و مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) بود. دادههای این مطالعه با روشهای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که هر دو روش واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش مولفههای تحمل پریشانی شامل تحمل، جذب، ارزیابی و تنظیم در دانشآموزان پسر شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0P<)، اما بین روشهای درمانی مذکور در هیچ یک از مولفههای تحمل پریشانی در آنان تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: طبق نتایج این پژوهش، درمانگران و متخصصان حوزه سلامت میتوانند از هر دو روش واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کنار سایر روشهای درمانی برای افزایش تحمل پریشانی در دانشآموزان استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی گروهدرمانی شناختی-رفتاری، پذیرش و تعهد، و کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی در درمان سندرم فیبرومیالژی
فیبرومیالژی یک اختلال درد مزمن و پیچیده است که بر کیفیت زندگی بیماران تأثیر قابل توجهی میگذارد. درمانهای روانشناختی از جمله درمان شناختی-رفتاری (CBT)، پذیرش و تعهد (ACT) و ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس (MBSR) به عنوان مؤثرترین روشها در مدیریت علائم این بیماری شناخته شدهاند. مطالعه حاضر به مقایسه اثربخشی گروهدرمانی CBT، ACT و MBSR جهت یافتن موثرترین درمان روانشناختی پرداخته است..
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه گروهای درمان شناختی-رفتاری (CBT)، پذیرش و تعهد (ACT) و ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس (MBSR) بر روی تاثیر بیماری در زنان مبتلا به فیبرومیالژی بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نيمه آزمایشی و طرح آن از نوع پيش آزمون- پس آزمون و دوره پيگیری سه ماهه با ۳ گروه آزمایش و یک گروه كنترل انجام شد. جامعه آمارى مورد مطالعه در اين پژوهش را زنان مبتلا به سندرم فیبرومیالژی مراجعه كننده به متخصصان روماتولوژیست در سطح شهر شیراز در تابستان و پاییز ۱۴۰۳ تشكيل دادند که ۸۴ نفر یه روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در ۴ گروه ۲۱ نفری گروهدرمانی شناختی-رفتاری (۸ جلسه)، گروهدرمانی پذیرش و تعهد (۸ جلسه)، گروهدرمانی ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس (۸ جلسه) و گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بازنگری شده تاثیر بیماری فیبرومیالژی (FIQR) رابرت بنت (۲۰۰۹) بود. دادههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با طرح ترکیبی و آزمون تعقیبی بونفرنی در نرمافزار SPSS-26 تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که دو درمان شناختی-رفتاری و پذیرش و تعهد بر روی کاهش تاثیرات سندرم فیبرومیالژی موثرتر است در حالی که درمان ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس با وجود کاهش نمرات پرسشنامه، اما تفاوت معناداری در میزان نمرات تاثیرات فیبرومیالژی ایجاد نکرد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش،اینگونه نتیجهگیری میشود که درمان شناختی رفتاری و سپس درمان پذیرش و تعهد بیشترین تاثیر را بر ابعاد اثرات فیبرومیالژی دارد. این مداخلات میتوانند در طراحی برنامهها درمانی جامع و روانشناختی برای بیماران مبت به فیبرومیالژی مورد استفاده قرار بگیرند
اثربخشی بازی درمانی شناختی-رفتاری بر تعارض والد-فرزند و طرد همسالان در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بازی درمانی شناختی – رفتاری بر تعارض والد – فرزند و طرد همسالان در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی (نیمه آزمایشی) و کاربردی میباشد که با طرح پژوهشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی شهر ساری در سال 1403 میباشد. نمونه پژوهش به تعداد 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جای گذاری شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعارض با والدین فاین، جی مورلند و اندرشوبل (1983) و آزمون طرد همسالان طهماسیان (۱۳۸۴) به همراه پروتکل مداخله بازی درمانی شناختی-رفتاری شهریار دوست (1394) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی با شامل آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) استفاده شد و کلیه عملیات آماری بوسیله نرم افزار 27 SPSS انجام شد. یافتههای تحقیق نشان داد که بازی درمانی شناختی-رفتاری بر تعارض والد-فرزند در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی مؤثر است. همچنین تأثیر بازی درمانی شناختی-رفتاری بر طرد همسالان در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی تأیید شد. در نهایت نتایج نشان داد که بازی درمانی شناختی-رفتاری بر تعارض والد-فرزند و طرد همسالان در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی مؤثر است.
نقش هوش هیجانی بر رهبری تحولآفرین مدیران گروههای آموزشی دانشگاه فرهنگیان
مقدمه و هدف: رهبری تحولآفرین نقش موثری در بهبود رفتارهای سازمانی و ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان دارد. در نتیجه، این پژوهش با هدف تعیین نقش هوش هیجانی بر رهبری تحولآفرین مدیران گروههای آموزشی دانشگاه فرهنگیان انجام شد.
روششناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر مدیران گروههای آموزشی پردیسهای دانشگاه فرهنگیان استانهای تهران و البرز بودند که همه آنها با روش نمونهگیری سرشماری بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه هوش هیجانی (گلمن، 2001) و پرسشنامه رهبری تحولآفرین (بس و آوولیو، 2000) بودند. دادههای این مطالعه با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون در نرمافزار SPSS تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که سهم هوش هیجانی در پیشبینی رهبری تحولآفرین 51 درصد و سهم مولفههای هوش هیجانی شامل خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط در پیشبینی رهبری تحولآفرین بهترتیب 18، 24، 15 و 38 درصد در مدیران گروههای آموزشی دانشگاه فرهنگیان بود (01/0P<).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که هوش هیجانی نقش موثری در پیشبینی رهبری تحولآفرین مدیران گروههای آموزشی دانشگاه فرهنگیان داشت. بنابراین، برای بهبود رهبری تحولآفرین میتوان بهدنبال بهبود هوش هیجانی از طریق دورهها و کارگاههای آموزشی بود.
تدوین بسته آموزشی مبتنی بر رواندرمانی انگیزشی و اثربخشی آن بر درگیری تحصیلی دانشآموزان
مقدمه و هدف: یکی از متغیرهای مهم و قابل بررسی در دانشآموزان، متغیر درگیری تحصیلی است که نقش موثری در بهبود سایر متغیرهای تحصیلی دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی مبتنی بر رواندرمانی انگیزشی و اثربخشی آن بر درگیری تحصیلی دانشآموزان انجام شد.
روششناسی: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه این مطالعه همه دانشآموزان پسر مدرسه امام خمینی (ره) شهر گناباد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که 50 نفر از آنها با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای تحت رواندرمانی انگیزشی قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. دادههای پژوهش حاضر با پرسشنامه درگیری تحصیلی (ریو، 2013) گردآوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر حاکی از آن بود که بسته آموزشی مبتنی بر رواندرمانی انگیزشی باعث افزایش درگیری تحصیلی دانشآموزان و هر چهار مولفه آن شامل درگیری رفتاری، درگیری عاملی، درگیری شناختی و درگیری عاطفی شد (001/0P<).
نتیجهگیری: طبق یافتههای فوق، مشاوران و روانشناسان مدارس میتوانند از بسته آموزشی مبتنی بر رواندرمانی انگیزشی در کنار سایر روشهای موثر برای بهبود درگیری تحصیلی دانشآموزان استفاده کنند.
دربارهی مجله
مجله روانشناسی انگیزش، رفتار و سلامت یک نشریه علمی-پژوهشی بینالمللی با دسترسی آزاد (Open Access) است که بهصورت فصلنامه منتشر میشود و به انتشار مقالات با کیفیت بالا در حوزههای روانشناسی انگیزشی، علوم رفتاری و روانشناسی سلامت اختصاص دارد. این مجله بستری برای تعامل علمی میان پژوهشگران، متخصصان سلامت، روانشناسان و علاقهمندان به مطالعات رفتاری فراهم میآورد تا با بررسی فرآیندهای انگیزشی و پیامدهای رفتاری و سلامتمحور، به تولید دانش نوین بپردازند.
مجله از مقالات پژوهشی تجربی، نظری، مروری و روششناختی استقبال میکند و پذیرای روشهای متنوع پژوهشی از جمله کمی، کیفی، ترکیبی، تجربی، طولی و مداخلهمحور است. همچنین مقالات مفهومی و فراتحلیلها نیز مورد پذیرش قرار میگیرند.
فرآیند داوری در این مجله بهصورت داوری دوسوکور و توسط دو یا سه داور متخصص انجام میپذیرد تا اعتبار علمی، نوآوری و اصالت مطالب منتشرشده حفظ شود. مقالاتی که با رویکرد میانرشتهای به تعامل روانشناسی با علوم سلامت، آموزش، جامعهشناسی، علوم اعصاب یا اقتصاد رفتاری میپردازند نیز در اولویت قرار دارند.
درباره مجله " روانشناسی انگیزش، رفتار و سلامت"
- صاحب امتیاز: انجمن مطالعات هوش و استعداد ایران
- وضعیت چاپ: الکترونیکی
- دوره چاپ: فصلنامه
- زبان مجله: فارسی همراه با خلاصه مبسوط انگلیسی
- نوع مجله: علمی- پژوهشی
- دسترسی به مقالات: رایگان
- نوع داوری: دوسو ناشناس (حداقل دو داور)
- مدت زمان بررسی اولیه: 3 الی 5 هفته
- زمان داوری: 2 تا 3 ماه
- هزینه داوری: ندارد
- ایمیل مجله: admin@journaltesd.com